آپارتمان

بسیار می توان سراغ گرفت در گزارش های اعطای جوایز، از اسکار گرفته تا نوبل، که صحبت از ناحقی باشد؛ اینکه جایزه ای یا نشانی، حق شخص دیگری بوده و به ناحق به صاحب فعلی اش تعلق گرفته است. از این دسته گزارش ها سالهاست که نوشته می شود و گذر زمان و احتمالا" مرگ صاحب اصلی جایزه به زعم نویسنده این قبیل گزارش ها، باری نوستالژیک هم به آن داده است. نوستالژی که با حسرت توام شده است؛ آن هنگام که به تماشای آپارتمان نشسته اید و افسون بازی های  لمون و مک لین شما را گرفته است و آن وقت است که فحش هایتان را نثار اعضای آکادمی می کنید. اما  موضوع اصلی از همین جا شروع می شود که آیا اصلا" می شود از چیزی به نام حق صحبت کرد ؟ و ملاک این احقاق حق چیست؟ و راهش چگونه است ؟

اما اگر قائل به این مساله باشیم که ماهیت حق در واقع بر گرفتنی بودن آن است نه دادنی بودنش، بنابراین سخن از ناحقی دیگر محلی از اعراب نمی تواند داشته باشد. اگر جایزه ای یا نشانی حق کسی بود باید آن را می گرفت نه اینکه  به او اعطا شود ! از این منظر دیگر نمی توان کسی را متهم کرد؛ چرا که آنها می توانند به هر کسی که خواستند جایزه بدهند و کسی نمی تواند آنها را متهم کند. گفتن عباراتی نظیر بزرگترین پایمالی حق در فلان جشنواره یا مراسم سالانه کاملا" بی ربط است و آن چه اهمیت دارد نفس همان اهدا است و نه هیچ چیز دیگر .

 

پ ن : اهمیت سلیقه، تعهدات و ... در جای خود کاملا" محفوظ است. در این یادداشت اصل بر طرح موضوع دیگری بوده است.  

 

نظرات 2 + ارسال نظر
نوید جمعه 9 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 12:28 ق.ظ http://bottles.blogsky.com

یه جمله نیچه داره که مضمون ش یادمه. در چشمان هر فرد حقیقتی وجود دارد و چون میلیون ها حقیقت وجود دارد، پس حقیقتی وجود ندارد.
پس فردا دوباره آپارتمان رو می بینم. مرسی رفیق.

فیلدوست یکشنبه 11 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 06:11 ب.ظ http://philldoost.blogfa.com

اگر قرار باشد حق را رعایت کنند باید یک نوبل هم به من بدهند...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد