من بانی n سال دارم: وصیتنامه ی یک پیره زن معلوم الحال

Quino

من دارم روز به روز پیرتر می شم. پس از من انتظار نداشته باشید که واقعیتهای ساده ی زندگی رو با هم اشتباه نگیرم. برای من ماست و موسیر با آبدوغ خیار چندان فرقی نداره، فقط یه کمی اون سفت تره، این شل تر.

و یکی از مهمترین درسهایی که آدم از زندگی میگیره اینه که ما پیر می شیم و تاریخمونو یه آدمای دیگه ای می نویسن. حتی اگه خودمون هم بنویسیم، بازم یه جوری می نویسیم انگار که یه آدمای دیگه ای نوشته ن... و از این تاریخ گریزی نیست به هر حال... هومممم.

پ.ن: به هر حال شاید هم ادامه داشت...